حزین لاهیجی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 834

1. زان نور دیده، شد مژۀ خون فشان تهی

2. از طایر مراد مباد آشیان تهی

3. رشک محبتم نگذارد نفس کشم

4. دل از حديث شوق پر است و زبان تهی

5. ترسم رود ز یاد تو یکباره نام ما

6. از کین ما مکن دل نامهربان تهی

7. خوش ظاهرند زاهد بی مغز و جوزِ پوچ

8. بیرون پر از فریب، ولیکن میان تهی

9. ساقی بیا به یک دو سبو دست ما بگیر

10. داریم ساغری، چوكف عاشقان تهی

11. نی را نوا نماند و جرس را صدا گرفت

12. ما را نشد ز ناله حزین، استخوان تهی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* سال‌ها دل طلب جام جم از ما می‌کرد
* وان چه خود داشت ز بیگانه تمنا می‌کرد
شعر کامل
حافظ
* نمی‌بینم از همدمان هیچ بر جای
* دلم خون شد از غصه ساقی کجایی
شعر کامل
حافظ
* من دلی ‌دارم ز عشقش گرم و پیش او شوم
* تا مگر بنشاند این گرمی به کافور و گلاب
شعر کامل
امیر معزی