حزین لاهیجی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 843

1. اگر از دیدۀ ابنای زمان مستوری

2. خوش بیاسای که از جمله بلاها دوری

3. در شبستان فنا شمع تجلّیت کجاست؟

4. تو هم ای بی سر و پا، موسی جان را طوری

5. نشکنی تا بُت هستی، ظفری نیست تو را

6. گر برآیی به سر دار فنا منصوری

7. چون سليمان اگر امّید سلامت داری

8. پای آهسته نه اینجا که نرنجد موری

9. یکروش نیست جهان گذران ای غافل

10. خاک ره گردی، اگر تاج سر فغفوری

11. دم گرمم به تو افسرده درون در نگرفت

12. زاهد از حق مگذر، سردتر از کافوری

13. نتوان بی می و مطرب ز جهان کام گرفت

14. خویش در میکده انداز اگر مخموری

15. خرقۀ زهد به مسجد نه و مستانه برآ

16. در پس پردۀ پندار چرا مستوری؟

17. دم عیساست نوای دم جان بخش حزین

18. خوش طبیبی ست درین کوچه، اگر رنجوری


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ناگهان پرده برانداخته‌ای یعنی چه
* مست از خانه برون تاخته‌ای یعنی چه
شعر کامل
حافظ
* کس ندانم که در این شهر گرفتار تو نیست
* هیچ بازار چنین گرم که بازار تو نیست
شعر کامل
سعدی
* شب فراق که داند که تا سحر چند است
* مگر کسی که به زندان عشق دربند است
شعر کامل
سعدی