حزین لاهیجی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 859

1. ز دل غافلی یار جانی نباشی!

2. نداری وفا، زندگانی نباشی!

3. به من هوش نگذاشت، دشنام تلخت

4. به لب، بادۀ ارغوانی نباشی!

5. به دیدارت، از عیش دنیا گذشتم

6. به رخ جنّت جاودانی نباشی!

7. به بیگانگیها، که از من مپوشان

8. به چشم آشنایی، فلانی نباشی!

9. ز گل بی بلاتر بود عهد سستت

10. نشاط بهار جوانی نباشی!

11. نشاندی به خون از نگاهی حزین را

12. تو ای بی وفا، یار جانی نباشی!


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* به خود از بهر حسرت داد راهم ورنه معلومست
* ز دریا چند در آغوش گنجد موج دریا را
شعر کامل
نظیری نیشابوری
* باور از مات نباشد تو در آیینه نگه کن
* تا بدانی که چه بودست گرفتار بلا را
شعر کامل
سعدی
* بکوشیم وز کوشش ما چه سود
* کز آغاز بود آنچ بایست بود
شعر کامل
فردوسی