غزل شمارۀ 860
1. ای خستۀ بی قرار چونی؟
2. بی مونس و غمگسار چونی؟
3. یاران چه شدند و دوستداران؟
4. بی یار، درین دیار چونی؟
5. در گریه نمک نمانده دیگر
6. ای سینۀ داغدار، چونی؟
7. گردی نرسید از ره یار
8. ای دیدۀ انتظار، چونی؟
9. ای مرغ قفس ترانه ات کو؟
10. بی برگ، درین بهار چونی؟
11. رفت آنکه طبيب خستگان بود
12. با درد دل فگار چونی؟
13. چون شمع، حزین در آتش دل
14. با دیدۀ اشکبار، چونی؟
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده