حزین لاهیجی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 86

1. ز لوح حکمت اندیشان بگو خونین درونان را

2. که صدره شسته طفل اشک من چون مشق یونان را؟

3. غبار از تربتم چون بید مجنون می کشد بالا

4. سرافرازی بود افتادگی، طالع نگو نان را

5. چه باید کرد مشت خون خود را؟ مضطرب حالم

6. سرافرازان نمی خواهند پامال زبونان را

7. به بند غیر تا باشد، بود دیوانگی ناقص

8. ز موی سر بود زنجیر پا، کامل جنونان را

9. نکویان را به خون زاهد و عاشق بود دستی

10. شراب مذهب و مشرب، حلال این ذوفنونان را

11. بخار از ارض، با جذب طبیعی بر نمی خیزد

12. چنین کز خاک ره برداشت چرخ سفله دونان را

13. حزین، از معجز لعل که تعلیم سخن داری؟

14. خروشت، مهر بر لب می زند جادوفسونان را


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* مرا در مجلس خوبان سماع انس کی باشد
* که چون سروی برقص آید مرا از رقص وا دارد
شعر کامل
خواجوی کرمانی
* ای آشنا که گریه کنان پند می دهی
* آب از برون مریز که آتش به جان گرفت
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی
* بیا و اشک مرا چاره کن که همچو حباب
* بروی آب بود منزلی که من دارم
شعر کامل
رهی معیری