غزل شمارۀ 87
1. گذشته است ز گردون لوای رفعت ما
2. گرفته روی زمین، آفتاب شهرت ما
3. شکسته رنگی تن، کرده بر جهان روشن
4. که خاک زر شود از کیمیای صحبت ما
5. فلک فکنده سپر در مصاف نالۀ من
6. بلند کردۀ دست دل است، رایت ما
7. ز قیل و قال، مرا وقت جمع تر گردد
8. بود ز حلقۀ مجلس، کمند وحدت ما
9. اگر چه در تَهِ خاکم ز گرد کلفت دل
10. همان چو آینه باز است چشم حیرت ما
11. به راه مهر تو هر رخنه ای ست آغوشی
12. ز چاک سینه دمیده ست، صبح دولت ما
13. خرد به مشهد ما می رود ز هوش، حزین
14. مگر زلای شراب است خاک تربت ما
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده