غزل شمارۀ 869
1. ابر کفت بنازم، فیضی ببار ساقی
2. گرد سرت بگردم، جامی بیار، ساقی
3. برخیز و جلوه سر کن، بگشای جعد مشکین
4. باد از دم بهاران، شد مشکبار، ساقی
5. ساغر بده که آید، آبی به روی کارم
6. از زهد خشک دارم، بر دل غبار، ساقی
7. از شیوۀ نگاهت، وز جلوۀ جمالت
8. می در پیاله دارم، گل در کنار ساقی
9. اوراق زهد و تقوا، بر باد ده حزین را
10. از خون توبۀ ما، بشکن خمار، ساقی
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده