حزین لاهیجی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 878

1. ز عاشق شکوه ای جز مهر ورزیدن نمی دانی

2. عبث رنجیده ای، اسباب رنجیدن نمی دانی

3. از آن، لب زیر دندان ندامت داری، ای عاقل

4. که چون دیوانگان، زنجیر خاییدن نمی دانی

5. گل داغی ز باغ زندگانی نیست در دستت

6. تهی کف می روی زاهد، که گل چیدن نمی دانی

7. نخوردی خون دل ای صوفی و در رقص طاماتی

8. چه مستی می کنی، چون باده نوشیدن نمی دانی؟

9. حزین اکنون نواسنج گلستان شد، تو ای بلبل

10. نفس را در گلو بشکن که نالیدن نمی دانی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* یار بگذشت، از همه خندان و از من خشمناک
* عمر بر من مشکل و بر دیگران آسان گذشت
شعر کامل
هلالی جغتایی
* بسا هوشمندان که در کوی عشق
* چو من عاقل آیند و شیدا روند
شعر کامل
سعدی
* غنچه را پیش دهان تو صبا خندان یافت
* آنچنان بر دهنش زد که دهن پر خون شد
شعر کامل
سلمان ساوجی