حزین لاهیجی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 894

1. خاطر از دردسر بیهده آزاده کنی

2. سر اگر در ره رندان دل افتاده کنی

3. لوحت آخر اجل از نقش خودی ساده کند

4. حاليا مصلحت آن است که خود ساده کنی

5. همچو گل می رود از کف به نسیمی، هشدار

6. برگ عیشی که به صد خون دل آماده کنی

7. صوفی، ار می نکشی، ساغری از ما بستان

8. تا مگر آب رخ خرقه و سجّاده کنی

9. ساقی، از دست کریم تو چه کم خواهد شد

10. چون سبو، خود به گلوی من اگر باده کنی؟

11. تازه شمشاد من، از خانه به گلشن بخرام

12. جلوه ای تا به تذروان چمن زاده کنی

13. واله حسن بیان تو، جهانی ست حزین

14. زیبد ار ناز به این حسن خداده کنی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گوهر پاک از کجا عالم خاک از کجا
* بر چه فرود آمدیت بار کنید این چه جاست
شعر کامل
مولوی
* گوشی که هیچ نشنید فریاد پادشاهان
* خواهد کجا شنیدن داد دل گدا را
شعر کامل
فروغی بسطامی
* از رخ و زلفین او شطرنج بازی کرده‌ام
* زان که زلفش ساج بود روی او چون عاج بود
شعر کامل
سنایی