حزین لاهیجی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 895

1. می گرفتیم به جانان، سر راهی، گاهی

2. او هم از لطف نهان داشت نگاهی، گاهی

3. چه عجب گر نگهش داشت سر الفت ما؟

4. برق را، هست نوازش به گیاهی، گاهی

5. دو سه روزی ست که دزدیده نگه، وین عجب است

6. نه ثوابی زمن آمد، نه گناهی، گاهی

7. این قدر هست، که در سختی تاب و تب عشق

8. درد، می داد به دل رخصت آهی گاهی

9. این گران آمده باشد، به دل نازک او

10. می شود بار به خاطر، پرکاهی، گاهی

11. دل مسکین چه کند گر نتپد از دهشت؟

12. ریزد از خوی شهان، خون سپاهی گاهی

13. لیک نومید نیم زان نگه بنده نواز

14. می شود روز، شب بخت سیاهی، گاهی

15. سر به خاک قدمش لابه کنان می گفتم

16. نشود تیره ز آهی، چو تو ماهی، گاهی

17. گنهم گر چه عظیم است، ببخشای به عشق

18. شاد گردان دل زارم، به نگاهی، گاهی

19. به وفای تو، که از هستی خود بی خبرم

20. در غم عشق، بود حال تباهی، گاهی

21. گفت خاموش، که محتاج نبوده ست حزین

22. دعوی عشق، به سوگند و گواهی، گاهی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* نرگس که فلک چشم و چراغ چمنش کرد
* چشم تو سرافکنده به هر انجمنش کرد
شعر کامل
فروغی بسطامی
* دل حافظ که به دیدار تو خوگر شده بود
* نازپرورد وصال است مجو آزارش
شعر کامل
حافظ
* در جستجوی اهل دلی عمر ما گذشت
* جان در هوای گوهر نایاب داده ایم
شعر کامل
رهی معیری