غزل شمارۀ 90
1. سفید کرد غمت دیده های تار مرا
2. بود سیاهی زلف تو روزگار مرا
3. چو شمع، سوز دل خود مرا تمام کند
4. به دیگری نگذارد غم تو کار مرا
5. ز رستخیز نخیزد ز جا مگر که دگر
6. هوای گرد تو گشتن بود، غبار مرا
7. ز چشم مست توام یک نظر بس است ولی
8. هزار میکده می، نشکند خمار مرا
9. دغل مباز که هرگز خراب نتوان کرد
10. ز فيل مست ستم، عهد استوار مرا
11. چو زلف، رشتۀ گلدستۀ ميان تو شد
12. وفا پر از گل حسرت کند کنار مرا
13. همیشه ریشۀ نخلم ز گریه بود در آب
14. سموم هجر فرو ریخت، برگ و بار مرا
15. ز تندباد نلرزد، چو شاخ سنگین شد
16. دواست رطل گران، دست رعشه دار مرا
17. به شمع وادی ایمن گشود دیده کلیم
18. ندیده بود مگر آتشین عذار مرا؟
19. کند شکوفۀ بادام، خار مژگانم
20. به چشم من گذر افتد اگر، بهار مرا
21. خمار در سر و چون چشم یار بیمارم
22. خبر دهید ز من، مست هوشیار مرا
23. خوشم که ناوک آن غمزه، خسته است حزین
24. دل فگار مرا، جان بی قرار مرا
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده