غزل های ناتمام شمارۀ 231
1. ز شیرین کاری من، بیستون آباد می گردد
2. قلم در پنجۀ من تیشۀ فرهاد می گردد
3. صبا بفرست، اگر مکتوب و قاصد نیست رسم تو
4. به بوی التفاتی خاطر ما شاد می گردد
5. هوا را گر چنین می پرورد نفس هوش پیشه
6. جهان پروانۀ ما، آسیای باد می گردد
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده