مثنوی شمارۀ 29 : صفت جنگ
1. دل خاک شد از ستوران، ستوه
2. غریو دلیران بدرّید کوه
3. نمودی در آن پهن دشت بلا
4. سنان آتش و نیستان، نیزه ها
5. هوا ابری، از کاویانی درفش
6. زمین لعلی، از تیغهای بنفش
7. بغرّيد نای و بنالید کوس
8. رخ مهر، از بیم شد آبنوس
9. فغان ساز کرد، اژدر کرّنا
10. دهان باز کرد، اژدهای بلا
11. عقاب کمانها، سبک بال شد
12. سپرهای زرّینه، غربال شد
13. ز بس خون، سنان از رگ جان گرفت
14. زمین، رنگ کان بدخشان گرفت
15. چکاچاک تیغ و هیاهوی جنگ
16. فروریخت از روی بهرام، رنگ
17. بر و بُرز گردان پولادپوش
18. جرس وار، از خنجر سخت کوش
19. زره، در بر و دوش رویین تنان
20. به صد چشم، حیران تیغ و سنان
21. به سر، ترک زرّین آن پرشکوه
22. فروزنده، چون آتش از تیغ کوه
23. خدنگ خداوند کوپال و رخش
24. نیستان نمودی سپرها به تخش
25. هماوردش از بیم زخم درشت
26. به زیر سپرزاده، چون سنگ پشت
27. درآمد یکی نامور از سپاه
28. درآویخت با او، یل کینه خواه
29. به ترکش، چنان کوفت گرز گران
30. که سر، چون کشف در شکم شد نهان
31. زمین از تپش، گوی سیماب شد
32. رگ خاره، از لرزه بی تاب شد
33. رسید اندر آن عرصه، طوفان به اوج
34. ز جوهر، زدی آب شمشیر، موج
35. سر گردنان، در خم خام بود
36. رخ بخت را، طرّۂ شام بود
37. هوا داشت، از گرز بارنده ميغ
38. به خون، لجّۀ پیما، نهنگان تیغ
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده