مثنوی شمارۀ 42 : نیایش سرور عرش مسیر، نخستین نقش تقدير، وسیلۀ کارگاه ایجاد رابطۀ مبدأ و معاد سلام الله عليه و على آله الامجاد
1. دل و دیده ها فرش در راه کیست؟
2. جبينها زمین سای درگاه کیست؟
3. بلند از که شد رایت سروری؟
4. که بخشید عزّت به پیغمبری؟
5. فروزندۀ بدر عرفان که شد؟
6. فزایندۀ قدر انسان که شد؟
7. به نوع بشر سرفرازی که داد
8. کف خاک را بی نیازی که داد؟
9. ز فیض که این مشت گل جان گرفت؟
10. فروغ از که، رخسار ایمان گرفت؟
11. فلک چاکر لامکان پایه کیست؟
12. قدم بر فلک سای بی سایه کیست؟
13. که پا بر سر ماه و خورشید زد؟
14. که بر سیم و زر، سکّه جاوید زد؟
15. دوان در رکاب که جبریل رفت؟
16. که حکمش به تورات و انجیل رفت؟
17. می معرفت دُردی جام کیست؟
18. دل عارفان زنده از نام کیست؟
19. زمین مسکن آسمان آستان
20. فروغ ز من، قبلۀ راستان
21. خدا را بود در نیابت امین
22. كفی حجة الله فی العالمين
23. محمّد سرافراز خیل رسل
24. امان البرایا، دليل السّبل
25. امام الهدی اشرف المصطفين
26. مغیث الوری، ملجأ الخافقين
27. سر و سرور یکه تازان عشق
28. بلند افسر سرفرازان عشق
29. شفاعتگر جوق بی حاصلان
30. حلاوت ده ذوق صاحبدلان
31. سبیل گدایان او سلسبيل
32. جنیبت کش موکبش جبرئیل
33. ز کامل عیاران حق اکملی
34. بزرگی بر او آیت مُنزلی
35. ز حکمت به هر نکته اش داستان
36. به لب ناسخ نسخۀ باستان
37. عیان کرده، پوشیده اسرار را
38. ز رخ پرده برداشت انوار را
39. شد از مهر ختم نبوّت عیان
40. که بعد از عیان نیست جای بیان
41. به این جلوه بگشای چشم دلی
42. ببین پایه اش را اگر مقبلی
43. شد از شأن او شوکت کفر پست
44. به میلاد او قصر کسری شکست
45. صبا همدم غنچه اش تاشده
46. پرد رنگ گلنار آتشکده
47. زند بحر رحمت چو موج ظهور
48. شود خشک دریاچۀ تلخ و شور
49. نیارد سر از تیغ او خصم تافت
50. یک انگشت او فرق مه را شکافت
51. به عهدش عبادت روایی گرفت
52. جبین صنم جبهه سایی گرفت
53. دل قدسیان است مجنون وشش
54. بود ناقۀ عشق محمل کشش
55. به بزم ازل محرم راز، اوست
56. به روی دو عالم، در باز اوست
57. کلید دل تنگ هر بسته کار
58. در رحمت خاص پروردگار
59. چه خرّم بهاری ست با آب و رنگ
60. گل داغ عشقش به دلهای تنگ
61. چه دولتسرایی ست جنّت اساس
62. ازو مخزن سینۀ حق شناس
63. چه نعمت کزو قسمت خاک نیست
64. چه رفعت کزو خاص افلاک نیست؟
65. به معراج بخشد فلک را عروج
66. بلند آسمانی ست ذات البروج
67. سپاس و سلامی سزاوار او
68. بر او باد و بر آل اطهار او
69. بر اصحاب و بر پیروانش همه
70. به یاران روشن روانش همه
71. عرق ریز شرم است کلکت حزین
72. بضاعت نداری خموشی گزین
73. تهیدست حیران چه سامان دهد؟
74. درین عرصه یکران که جولان دهد؟
75. درودی سزایش نداری به یاد
76. زمین ادب بایدت بوسه داد
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده