حزین لاهیجی_دیوانمثنوی ها (فهرست)

مثنوی شمارۀ 46 : حکایت طفلی که ماری در دست داشت و تشبیه دنیا به آن

1. یکی طفل دیدم به شوق و شعف

2. که از ابلهی داشت ماری به کف

3. صلا دادم او را و کردم نهیب

4. که از دست بگذار مار مهیب

5. درین کودکی از خرد ساده ای

6. به رنگینیش دل عبث داده ای

7. فریبا چه گردی به نرمیّ مار؟

8. که آخر برآرد ز مغزت دمار

9. بیفکن ز دست خود این جان گزای

10. که الفت بلایی ست با ناسزای

11. محبّت نباشد به مار از رشاد

12. منت گفتم ای طفل عاقل نهاد

13. بود مار، دنیای دشمن سرشت

14. چو طفلند دنیاپرستان زشت

15. به عالم بسی دشمن دوست روست

16. نه هرکس کند فرق دشمن ز دوست

17. گرفتار افسون اهریمن است

18. که مغرور این دشمن پرفن است

19. زنابخردی جانگدازی کند

20. چو کودک که با مار بازی کند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* سال‌ها دل طلب جام جم از ما می‌کرد
* وان چه خود داشت ز بیگانه تمنا می‌کرد
شعر کامل
حافظ
* مرا عهدیست با شادی که شادی آن من باشد
* مرا قولیست با جانان که جانان جان من باشد
شعر کامل
مولوی
* ای که می خندی چو گل در بوستان بی اختیار
* از گلاب گریه بی اختیار اندیشه کن
شعر کامل
صائب تبریزی