مثنوی شمارۀ 72 : در گشایش این نامۀ نامی و درج گرامی گوید
1. مغنّی نوایی بیا ساز کن
2. جهان را پر از گوهر راز کن
3. چنان تازه کن داغ دیرینه ام
4. که دوزخ برد آتش از سینه ام
5. نی استخوانم، دم صور کن
6. چو منقار بلبل پر از شور کن
7. که بخشم قلم را پرآوازگی
8. نهال سخن را دهم تازگی
9. کشم پرده ای معنی بکر را
10. دهم جلوه ای، شاهد فکر را
11. گه از دیده گویم بر راستان
12. گهی از شنیده کنم داستان
13. سخن را به سر تاج شاهی نهم
14. زلال خضر در سیاهی نهم
15. بده ساقی آن جام یاقوت رنگ
16. که چون گل درم خرقۀ نام و ننگ
17. بر آتش نهم دلق پندار را
18. برآرم سر از پیرهن يار را
19. بیا تا نمانده ست در زیر گل
20. برآریم دستی به اقبال دل
21. به راه وفا جانفشانی کنیم
22. به ملک بقا کامرانی کنیم
23. سرآریم در خطّ فرمان عشق
24. بریزیم خون را به میدان عشق
25. سر نافه بگشا حزین، دیر شد
26. تأمّل دگر چیست؟ خون شیر شد
27. بیا باز کن دفتر راز را
28. بگو خامۀ نکته پرداز را
29. که آهوی چین عزم جولان کند
30. بسيط زمین عنبرافشان کند
31. سخن راندن نغز، کار من است
32. سخن در جهان یادگار من است
33. فروغی که کردم ز دل اقتباس
34. سپردم به انصاف گوهر شناس
35. بود از دم پاک اهل حضور
36. ز كيد حسودان ناپاک دور
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده