حزین لاهیجی_دیوانمثنوی ها (فهرست)

مثنوی شمارۀ 84 : شرمندگی از ستایشگران

1. شنیدم که صاحبدلی پاک دلق

2. هدف شد به طعن زبانهای خلق

3. نهادند در وی زبان بدرگان

4. فتادند در پوستینش سگان

5. جوانمرد را وقت شوریده شد

6. به نزدیک پیری جهان دیده شد

7. ز آن بدقماران کجباز گفت

8. دغلبازی گمرهان باز گفت

9. دل آشفته شد پیر آموزگار

10. فروریخت اشکش چو ابر بهار

11. شنیدی چه گفت آن پسندیده خوی؟

12. بگفتش برو شکر یزدان بگوی

13. بگو شکر حق آشکار و نهفت

14. کزان بهتری کت بداندیش گفت

15. مرا سوختن باید این کهنه دلق

16. که بدتر از آنم که دانند خلق

17. ستایندم افزون ز معروف کرخ

18. رسانند درگاه کاخم به چرخ

19. ز تو شرمسارند بدگوهران

20. مرا خجلت است از ستایشگران

21. بهشت تو شد تهمت بدسگال

22. مرا دوزخ است آتش انفعال

23. مرا چهره زرد است روز امید

24. تو را چهره سرخ است و محضر سفید


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* آزمودم مرگ من در زندگیست
* چون رهم زین زندگی پایندگیست
شعر کامل
مولوی
* این مرا بس که ز وصل صنمی لاله عذار
* شب‌ و روز و مه‌ و سالم همه فروردینست
شعر کامل
قاآنی
* سلامی چو بوی خوش آشنایی
* بدان مردم دیده روشنایی
شعر کامل
حافظ