هلالی جغتایی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 108

1. باغ عیش من به جای گل همه خار آورد

2. آری، این نخلی که من دارم همین بار آورد

3. کوه از سیل سرشکم در صدا آید، بلی

4. گریهٔ من سنگ را در نالهٔ زار آورد

5. عالمی در گریه است از نالهٔ جان‌سوز من

6. نوحه‌ای کز درد خیزد گریه بسیار آورد

7. گر دل آزرده را جز داغ او مرهم نهم

8. بر دل آن مرحم شود داغی که آزار آورد

9. هر که ابروی تو دید و مایل محراب شد

10. زود باشد کز خجالت رو به دیوار آورد

11. تا ز خورشید جمالت گرم شد بازار حسن

12. هر دم این دیوانه را سودا به بازار آورد

13. پای بر فرق هلالی نه که بهر مقدمت

14. هر زمان صد گوهر از چشم گهربار آورد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* پنجهٔ تاک ز سرمای سحر می‌لرزد
* لاله از بهر همین کرده فروزان منقل
شعر کامل
وحشی بافقی
* عاشقانی که جان یک دگرند
* همه در عشق همدگر میرند
شعر کامل
مولوی
* کو مطرب عشق چست دانا
* کز عشق زند نه از تقاضا
شعر کامل
مولوی