هلالی جغتایی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 122

1. گل شکفت و شوق آن گل‌چهره از سر تازه شد

2. وای جان من! که بر دل داغ دیگر تازه شد

3. آمد از کویت نسیمی، غنچهٔ دل‌ها شکفت

4. گلشن جان زان نسیم روح‌پرور تازه شد

5. تا گذشتی همچو آب خضر بر طرف چمن

6. هر خس و خاشاک چون سرو و صنوبر تازه شد

7. توسنت بار دگر پا بر رخ زردم نهاد

8. دولت من بین! که بازم سکهٔ زر تازه شد

9. زخم‌های تیر مژگان سر به سر آورده بود

10. چون نمک پاشیدی از لب‌ها، سراسر تازه شد

11. تازه شد جان هلالی، تا به خون عاشقان

12. رسم خونریزی از آن شوخ ستمگر تازه شد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چه کنی دنیا بی‌دین و خرد زیرا
* خوش نباشد نان بی‌زیره و آویشن
شعر کامل
ناصرخسرو
* ببستی چشم یعنی وقت خواب است
* نه خوابت آن حریفان را جواب است
شعر کامل
مولوی
* گفتم آه از دل دیوانه حافظ بی تو
* زیر لب خنده زنان گفت که دیوانه کیست
شعر کامل
حافظ