غزل شمارهٔ 132
1. عجب!که رسم وفا هرگز آن پری داند
2. پری کجا روش آدمیگری داند؟
3. دلم به عشوه ربود اول و ندانستم
4. که آخر این همه شوخی و دلبری داند
5. به عاشقان ستم دوست عین مصلحتست
6. که شاه مصلحت کار لشکری داند
7. حدیث لعل خود از چشم درفشانم پرس
8. که قدر گوهر سیراب گوهری داند
9. به ناز گفت: هلالی کمینه بندهٔ ماست
10. زهی سعادت! اگر بندهپروری داند
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده