هلالی جغتایی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 138

1. رند لب‌تشنه چرا جام شرابی نزند؟

2. چون کسی بر جگر سوخته آبی نزند

3. هر که خواهد که دمی جام کشد همچو حباب

4. خیمهٔ عشق چرا بر سر آبی نزند؟

5. شهر ویران کنم از اشک خود گنج مراد

6. تا دم از عشق تو هر خانه‌خرابی نزند

7. با همه مشک‌فشانی نتواند سنبل

8. که خم زلف تو را بیند و تابی نزند

9. یار بدخوست، هلالی طمع خام مکن

10. با حذر باش، که شمشیر عتابی نزند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* خاکساری که به خواری به جهان ننگرد او
* بر سرش خاک که از خاک بسی خوارتر است
شعر کامل
عطار
* ای زلف یار سخت پریشان ودرهمی
* دست بریده که ترا شانه می کند
شعر کامل
صائب تبریزی
* فلفل فکنده است برآتش بنام ما
* آن خال هندوئی سیه مهره باز باز
شعر کامل
خواجوی کرمانی