هلالی جغتایی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 143

1. چو لاله سینهٔ من کاش پاره پاره کنند!

2. به داغ‌های درون یک به یک نظاره کنند

3. به پیش یار دلم را، چو غنچه، بشکافند

4. به او جراحت پنهانم آشکاره کنند

5. ز سیل دیده خرابم، ز سوز سینه کباب

6. میان آتش و آبم، ز من کناره کنند

7. ز اشک و چهرهٔ زردم اگر نی‌اند آگاه

8. شبی تفحص آن از مه و ستاره کنند

9. بر آستان وفا سر نهاده‌ام عمری

10. که در حساب سگانش مرا شماره کنند

11. ز تیغ طعنه به یک بار نیم‌کشته شدم

12. نعوذ بالله! اگر طعن من دوباره کنند

13. دل حزین هلالی ز درد هجران سوخت

14. برای درد دل او به لطف چاره کنند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* زلف او دام است و خالش دانه آن دام و من
* بر امید دانه‌ای افتاده‌ام در دام دوست
شعر کامل
حافظ
* صبر هم سودی ندارد کآب چشم
* راز پنهان آشکارا می‌کند
شعر کامل
سعدی
* هر شام و سحر عکس گل و نسترن از باغ
* سرخاب و سفید آب کند روی هوا را
شعر کامل
سلمان ساوجی