هلالی جغتایی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 144

1. جای آن‌ست که شاهان ز تو شرمنده شوند

2. سلطنت را بگذارند و تو را بنده شوند

3. گر به خاک قدمت سجده میسر گردد

4. سرفرازان جهان جمله سرافگنده شوند

5. بر سر خاک شهیدان اگر افتد گذرت

6. کشته و مرده، همه از قدمت زنده شوند

7. جمع خوبان همه چون کوکب و خورشید تویی

8. تو برون آی، که این جمله پراگنده شوند

9. هیچ ذوقی به ازین نیست که، از غایت شوق

10. چشم من گرید و لب‌های تو در خنده شود

11. گر تو آن طلعت فرخ بنمایی روزی

12. تیره‌روزان همه با طالع فرخنده شوند

13. اگر این‌ست، هلالی، شرف پایهٔ عشق

14. همه کس طالب این دولت پاینده شوند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* صد نیک به یک بد نتوان کرد فراموش
* گر خار بر اندیشی خرما نتوان خورد
شعر کامل
ابوسعید ابوالخیر
* قد تو عمر درازیت و سرو گلشن ناز
* بیا و سایه فگن بر سرم چو عمر دراز
شعر کامل
هلالی جغتایی
* بار محبت از همه باری گران‌تر است
* و آن کس کشد که از همه کس ناتوان‌تر است
شعر کامل
فروغی بسطامی