هلالی جغتایی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 155

1. زان پیشتر که جانان ناگه ز در درآید

2. از شادی وصالش ترسم که جان برآید

3. ناصح به صبر ما را بسیار خواند، لیکن

4. ما عاشقیم و از ما این کار کمتر آید

5. ای ترک شوخ، باری، در سر چه فتنه داری؟

6. کز شوخی تو هر دم صد فتنه بر سر آید

7. جز عکس خود، که بینی، ز آیینه گاه کاهی

8. مثل تو دیگری کو، تا در برابر آید؟

9. گفتی که با تو یارم، آه! این دروغ گفتی

10. ور زانکه راست باشد کی از تو باور آید؟

11. بر گرد شمع رویت پروان شد هلالی

12. یک بار گر برانی، صد بار دیگر آید


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* نرگس مست تو گر باده چنین پیماید
* نیست ممکن که ز مجلس برود هشیاری
شعر کامل
خواجوی کرمانی
* نفسی بیا و بنشین سخنی بگوی و بشنو
* که قیامتست چندان سخن از دهان خندان
شعر کامل
سعدی
* کس نمی‌گوید که یاری داشت حق دوستی
* حق شناسان را چه حال افتاد یاران را چه شد
شعر کامل
حافظ