غزل شمارهٔ 195
1. یار من با دگران یار شد افسوس افسوس!
2. رفت و همصحبت اغیار شد، افسوس افسوس!
3. سالها عهد وفا بست ولی آخر کار
4. عهد بشکست و جفاگار شد، افسوس افسوس!
5. آن که چون روز شب عیشم ازو روشن بود
6. رفت و روزم چو شب تار شد، افسوس افسوس!
7. آن که هم راحت جان بود و هم آسایش دل
8. قصد جان کرد و دلازار شد، افسوس افسوس!
9. گفتم ای دل به کمند سر زلفش نروی
10. عاقبت رفت و گرفتار شد، افسوس افسوس!
11. آن همه گوهر دانش که به چنگ آوردم
12. ناگه از دست به یک بار شد، افسوس افسوس!
13. مدتی داشت هلالی ز بتان عزت وصل
14. عزتی داشت، ولی خوار شد، افسوس افسوس!
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده