غزل شمارهٔ 194
1. کام از آن لب مشکل و ما را غم کامست و بس
2. کار ناکامان همین اندیشهٔ خامست و بس
3. با همه کس زان لب جانبخش میگویی سخن
4. آنچه از لعلت نصیب ماست دشنامست و بس
5. هر سهی سروی لباس ناز را شایسته نیست
6. این قبا بر قد آن سرو گلاندامست و بس
7. مست عشقم روز و شب، ناخورده می، نادیده کام
8. خلق پندارند مستی از می و جامست و بس
9. ننگ میآید هلالی خلق را از نام من
10. گوییا ننگ همه عالم درین نامست و بس
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده