هلالی جغتایی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 193

1. کار من از جملهٔ عالم همین عشقست و بس

2. عالمی دارم، که در عالم ندارد هیچ کس

3. پادشاه هل دردم بر سر میدان عشق

4. من میان خیل فتنه و خیل بلا از پیش و پس

5. دست امیدم ز دامان وصالش کوته‌ست

6. وه! که جایی رفته‌ام کان جا ندارم دسترس

7. در جهان چیزی که دارم از سواد عشق او

8. یک دل و چندین تمنا، یک سر و چندین هوس

9. آرزو دارم که پیشت جان دهم، بهر خدا

10. یک نفس بنشین، که باقی نیست غیر از یک نفس

11. این چنین برقی که از نعل سمندت می‌جهد

12. بر سر راه تو خواهم سوختن چون خار و خس

13. زار می‌نالد هلالی بی تو در کنج فراق

14. همچو آن بلبل که می‌نالد به زندان قفس


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* یعقوب اگر چاه زنخدان تو بیند
* بی خود فکند یوسف خود را به چه تو
شعر کامل
فروغی بسطامی
* عهد کردیم که بی دوست به صحرا نرویم
* بی تماشاگه رویش به تماشا نرویم
شعر کامل
سعدی
* جهان‌آفرین تا جهان آفرید
* سواری چو رستم نیامد پدید
شعر کامل
فردوسی