هلالی جغتایی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 192

1. عید شد، هر گوشه، خلقی ماه نو دارد هوس

2. گوشهٔ ابرو نمودی، ماه ما این‌ست و بس

3. هست فردا عید و هر کس ماه نو دارد هوس

4. عید ما روی تو و ماه نو ابروی تو بس

5. می‌روی خندان و می‌گویی مبارک باد عید!

6. همچو عید ما مبارک نیست عید هیچ کس

7. در غمت گر جان به دشواری دهم وعذور دار

8. زان که دل تنگ‌ست و آسان بر نمی‌آید نفس

9. یار رفت ای دل چه سود از نالهٔ شبگیر تو؟

10. صاحب محمل فراقت دارد از بانگ جرس

11. ناله می‌کردم، سگ کویت به فریادم رسید

12. من سگ کویی کز آن‌جا آید این فریادرس

13. پیش رخسار تو دل در سینه دارد اضطراب

14. همچو آن مرغی، که باشد موسم گل در قفس

15. گر دل و جان هلالی ز آتش غم سوخت سوخت

16. بر سر کوی تو گو: هرگز مباش این خار و خس


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* آن زلف مکن شانه که زنجیر دل ماست
* بر هم مزن آن سلسله را شانه نگه دار
شعر کامل
وحشی بافقی
* تو از خون چندین سر نامدار
* ز بهر فزونی درختی مکار
شعر کامل
فردوسی
* کافی است بهر سوختنم یک نگاه گرم
* آتش به جانم از سخن آتشین مزن
شعر کامل
صائب تبریزی