غزل شمارهٔ 199
1. آه از آن ماه مسافر که نیامد خبرش
2. او سفر کرده و ما در خطریم از سفرش
3. رفتم و گریه کنان روز وداعش دیدم
4. ای خوش آن روز که باز آید و بینم دگرش
5. دیر میآید و جان منتظر مقدم اوست
6. مردم از شوق، خدایا برسان زودترش
7. میپرد مرغ هوا جانب او فارغ بال
8. کاش میبود من دلشده را بال و پرش!
9. گرچه امروز مرا کشت و نیامد به سرم
10. کاش فردا به سر خاک من افتد گذرش!
11. در فراقت ز هلالی اثری بیش نماند
12. زود باشد که بیایی و نیابی اثرش
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده