هلالی جغتایی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 213

1. مهوشان در نظر کج‌نظرانند، دریغ!

2. انجم انجمن بی‌بصرانند، دریغ!

3. از گرفتاری احباب ندارند خبر

4. خوب‌رویان جهان بی‌خبرانند، دریغ!

5. گلعذاران که نمودند رخ از پردهٔ ناز

6. چون صبا هم‌نفس پرده‌درانند، دریغ!

7. چشم ما پر دُر و لعل‌ست، ولی سیم‌بران

8. چشم بر لعل و دُر بدگهرانند، دریغ!

9. ما نخواهیم به جز خیل بتان یار دگر

10. نیک این طایفه یار دگرانند، دریغ!

11. همچو عمر از صف عشاق روان می‌گذری

12. عاشقان عمر چنین می‌گذرانند، دریغ!

13. تازه شد داغ هلالی ز غم لاله‌رخان

14. همه داغ دل خونین‌جگرانند، دریغ!


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* پروانه بر آتش زند از بهرتو خود را
* ای شمع تو هم حرمت پروانه نگه دار
شعر کامل
وحشی بافقی
* بازآی و بر چشمم نشین ای دلستان نازنین
* کآشوب و فریاد از زمین بر آسمانم می‌رود
شعر کامل
سعدی
* من اول روز دانستم که با شیرین درافتادم
* که چون فرهاد باید شست دست از جان شیرینم
شعر کامل
سعدی