هلالی جغتایی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 214

1. خوبان اگر چه هر طرفی می‌کشند صف

2. تو در میان جان منی، جمله بر طرف

3. حالا به پای‌بوس خیالت مشرفم

4. گر دولت وصال تو یابم، زهی شرف!

5. دور از تو نوبهار جوانی به باد رفت

6. عمر چنان عزیز چرا شد چنین تلف؟

7. چشمت مرا نشانهٔ پیکان غمزه ساخت

8. وه! چون کنم؟ که تیر بلا را شدم هدف

9. از دیده طفل اشک جدا شد، دریغ ازو

10. آه! آن دُر یتیم کجا رفت ازین صدف؟

11. ره می‌زنند و عربده آهنگ می‌کنند

12. با ما ببین که در چه مقامند چنگ و دف؟

13. کوته مباد دست هلالی ز دامنت

14. کس دامن وصال تو را چون دهد ز کف؟


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* میزبانی که ز جان سیر کند مهمان را
* چه ضرورست که آراسته سازد خوان را؟
شعر کامل
صائب تبریزی
* با صدهزار جام می سرخ مشکبوی
* با صدهزار برگ گل سرخ کامگار
شعر کامل
منوچهری
* بهر تسکین دل افگار من مسکین طبیب
* ساخت صد مرهم ولی مرهم نمی سازد مرا
شعر کامل
جامی