غزل شمارهٔ 218
1. ظاهر نکنم پیش رقیبان الم دل
2. با مردم بیغم نتوان گفت غم دل
3. جا کن به دل و دیده که غیر از تو نشاید
4. سلطان سراپردهٔ چشم و حرم دل
5. ای صبر کجایی؟ که ز حد میگذرد باز
6. بر دل ستم آن مه و بر من ستم دل
7. پای دل افگار شد از خار ره عشق
8. ای کاش! درین ره نرسیدی قدم دل
9. در عشق تو رسوای جهانست هلالی
10. گاه از غم بسیار و گاه از صبر کم دل
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده