هلالی جغتایی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 44

1. چیست پیراهن آن دلبر شیرین‌حرکات؟

2. همچو سرچشمهٔ خضرست و بدن آب حیات

3. این چه قدست و چه رفتار و چه شیرین حرکات؟

4. گوییا موج‌زنان می‌گذرد آب حیات

5. گر به یاد لب او زهر دهندم که بنوش

6. تلخی زهر ز هر در دهدم ذوق نبات

7. این چه ماهی‌ست که در کلبهٔ تاریک من‌ست؟

8. آب حیوان نتوان یافت چنین در ظلمات

9. بس که از ناله دلم دوش قیامت می‌کرد

10. عرصهٔ کوی تو را ساخت زمین عرصات

11. چند گویی ز سر ناله که جان ده به وفا؟

12. جان من، کار دگر نیست مرا غیر وفات

13. رحم بر عاشق درویش ندارند بتان

14. وه! که در مذهب این سنگ‌دلان نیست زکات

15. ماند بیچاره هلالی به کمند تو اسیر

16. این محال‌ست که بود او را امکان نجات


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* عهد کردیم که بی دوست به صحرا نرویم
* بی تماشاگه رویش به تماشا نرویم
شعر کامل
سعدی
* بس بگردید و بگردد روزگار
* دل به دنیا درنبندد هوشیار
شعر کامل
سعدی
* کشم خنجر چو سوسن بر تن خویش
* چو گل در خون کشم پیراهن خویش
شعر کامل
جامی