هلالی جغتایی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 45

1. وه! چه عمرست این که در هجر تو بردم عاقبت؟

2. جان شیرین را به صد تلخی سپردم عاقبت

3. گر شکایت داشتی از ناله و درد سری

4. رفتم و درد سر از کوی تو بردم عاقبت

5. بر لب آمد جان و بر دل حسرت تیغت بماند

6. تشنه‌لب جان دادم و آبی نخوردم عاقبت

7. بس که آمد چون قلم بر فرق من تیغ جفا

8. نام خود را تختهٔ هستی ستردم عاقبت

9. گشتم از خیل سگان او بحمدالله که من

10. در حساب مردمان خود را شمردم عاقبت

11. ای که می‌گویی هلالی حاصل عمر تو چیست؟

12. سال‌خا جان کندم، از هجران بمردم عاقبت


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چون طبیب عاشقانی گه گه این دل خسته را
* پرسشی می‌کن که بیمار و خراب افتاده است
شعر کامل
هلالی جغتایی
* به هیچ دور نخواهند یافت هشیارش
* چنین که حافظ ما مست باده ازل است
شعر کامل
حافظ
* ز سروقد دلجویت مکن محروم چشمم را
* بدین سرچشمه‌اش بنشان که خوش آبی روان دارد
شعر کامل
حافظ