هلالی جغتایی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 86

1. چه غم گر در سرم شوری‌ست از سودای گیسویت؟

2. سر صد همچو من بادا فدای هر سر مویت

3. تن چون موی را خواهم به گیسوی تو پیوستن

4. بدین تقریب خود را خواهم افگندن به پهلویت

5. به روی خوبت از روزی که خط بندگی دادم

6. ز غم‌های جهان آزادم ای من بندهٔ رویت

7. به دور لاله و گل چون به گل‌گشت چمن رفتی

8. خجل شد آن یک از رنگ تو و آن دگر از بویت

9. از آن رو بر سر کویت قدم کردم ز فرق سر

10. که می‌خواهم نگردد پایمال من سر کویت

11. خدا را چون به پایت سر نهم رخ بر متاب از من

12. که میل سجده دارم پیش محراب دو ابرویت

13. نترسم گر به خون‌ریز هلالی تیغ برداری

14. ولی ترسم که آزاری رسد بر دست و بازویت


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ورق گردانی عمر زلیخا نامه ای دارد
* که انجام محبت خوشتر از آغاز می گردد
شعر کامل
صائب تبریزی
* اگر آلوده درمان نسازی درد را صائب
* ز بیماری همان بیمار داری می شود پیدا
شعر کامل
صائب تبریزی
* نیستی آگه چه گویم مر تو را من؟ جز همانک
* عامه گوید «نیستی آگه ز نرخ لوبیا»
شعر کامل
ناصرخسرو