غزل شمارۀ 10
1. اگر هر دم زنی صد تیغ بر ما
2. بریدن از تو نتوانیم قطعا
3. پزم با آه دل زان لب خیالی
4. بلی بی دود نتوان پخت حلوا
5. جفاها خواهمت فرمود گفتی
6. خدا را ماه من اینها مفر ما
7. بود جای خیالت خانۀ چشم
8. به مردم گفته ام این نکته صد جا
9. به گوشت می برد سر زلف مشکین
10. دگر ز اندازه بیرون می نهد پا
11. سَرِ بی مغز زاهد را توان کرد
12. برابر با کدو حاشا و کلّا
13. به قتل جامی ای جان رنجه گشتی
14. کَرَم کردی جَزاک الله خَيْرا
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده