جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 101

1. ای در اَبرو گره افگنده چه حالست ترا

2. گویی از صحبت احباب ملالست ترا

3. موجب حُسن تو تنها نه خط و خال فتاد

4. عشق مانیز ز اسباب جمالست ترا

5. تشنگان را به دمی آب تفقد می کن

6. ای که منزل به لب آبِ زلالست ترا

7. بر دل از غصّه مرا رنج ملالیست عظیم

8. تا به هر سفله سرِ غنج و دلالست ترا

9. بی تو گشتم چو خیالی و به خاطر نگذشت

10. هرگز این نکته ات آخر چه خیالست ترا

11. نیست ره سوی توام جز به پر و بال امید

12. مشکن بال و پرم را که وبالست ترا

13. جامی اندیشۀ ساحل مکن از لجّۀ عشق

14. که برون رفتن از این ورطه محالست ترا


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* آنکه پای از سر نخوت ننهادی بر خاک
* عاقبت خاک شد و خلق به او می‌گذرند
شعر کامل
سعدی
* انبیا گفتند نومیدی بدست
* فضل و رحمتهای باری بی‌حدست
شعر کامل
مولوی
* نماز شام قیامت به هوش بازآید
* کسی که خورده بود می ز بامداد الست
شعر کامل
سعدی