غزل شمارۀ 102
1. به اسیران نظری نیست ترا
2. بر غریبان گذری نیست ترا
3. چون نیاری دگرم پیش نظر
4. گر نظر با دگری نیست ترا
5. قول دشمن مشنو در حق من
6. که ز من دوست تری نیست ترا
7. سرم از خاک درت دور مکن
8. گر ز من دردسری نیست ترا
9. خون دل بر مژه ام بست جگر
10. چند گویی جگری نیست ترا
11. در دلت نالۀ ما را چه اثر
12. از وفا چون اثری نیست ترا
13. جامی از عشق بتان عار مدار
14. غیر از این خود هنری نیست ترا
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده