جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 1016

1. چو نتوانم که با آن مه نشینم

2. به چشم حسرتش از دور بینم

3. گهی کز خاک کویش دور مانم

4. مبادا جای جز زیر زمینم

5. نگینِ دولتم لعل لب تست

6. خیال خط بر آن نقش نگینم

7. ز دل در دیده منزل کن که نبود

8. ترا تاب درونِ آتشینم

9. کنم همچون مژه بر چشم خود جای

10. خس و خاری که از کوی تو چینم

11. به آسایش غنودن چون توانم

12. بلایی همچو هجران در کمینم

13. مگو جامی برو زین در نه آخر

14. سگانت را غلام کمترینم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* خیال روی تو بیخ امید بنشاندست
* بلای عشق تو بنیاد صبر برکند است
شعر کامل
سعدی
* بیگناهی کم گناهی نیست در دیوان عشق
* یوسف از دامان پاک خود به زندان می شود
شعر کامل
صائب تبریزی
* گل نیز در آن هفته دهن باز نمی‌کرد
* و امروز نسیم سحرش پرده دریده‌ست
شعر کامل
سعدی