جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 1022

1. شب تا به سحر گِرد سرِ کوی تو پویم

2. با آن در و دیوار غم و درد تو گویم

3. پایم به رهت سود و کنون در پیِ آنم

4. کز دیده کنم پای وز سر راه تو پویم

5. چون لاله اگر خاک شوم بی گلِ رویت

6. با داغ تو بارِ دگر از خاک برویم

7. تا باد چمن نکهتی از پیرهنت یافت

8. بوی تو دهد هر گل و نسرین که ببویم

9. حیفست به خون دلم آلوده خدنگت

10. بر چشم تر انداز کش از گریه بشویم

11. تا روی تو دیدم منم و اشک دمادم

12. بنگر که چه ها می رسد از دیده به رویم

13. درد دل جامی شود افزون ز مداوا

14. این درد کرا گویم و درمان ز که جویم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بر گل خودروی رویت کبروی حسن از اوست
* سبزهٔ سیراب را بنگر چو نیلوفر در آب
شعر کامل
خواجوی کرمانی
* نصیحتگوی ما عقلی ندارد
* بر او گو در صلاح خویشتن کوش
شعر کامل
سعدی
* به مکر و حیله برای دسترس چه امکان است
* که همچو سرو بلندش هزار دستان است
شعر کامل
کمال خجندی