جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 1031

1. به مسجدی که خَمِ ابروی ترا نگریم

2. نماز را بگذاریم و سجدۀ تو بریم

3. اگر به کوی تو ما را بود مجال گذر

4. به خاک پای تو کز خلد و حور درگذریم

5. ترا چو هست به حال شکستگان نظری

6. به حال ما بنگر کز همه شکسته تریم

7. ز دست خضر چه سود آب زندگی ما را

8. اگر ز ساغر لعل تو جرعه ای نخوریم

9. به استخوانی اگر چند یاد مانکنی

10. هزار شکر که باری از آن سگان دریم

11. به مهر سیمبرانیم کرده چهره چو زر

12. نه همچو ساده دلان در هوای سیم و زریم

13. سگ تو دوش به جامی فغان کنان می گفت

14. خموش باش که از ناله ات به دردسریم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بر پاره کاغذی دو سه مدی توان کشید
* دشنام و هر چه هست غرض یادگار تست
شعر کامل
وحشی بافقی
* هر وقت خوش که دست دهد مغتنم شمار
* کس را وقوف نیست که انجام کار چیست
شعر کامل
حافظ
* جهان آفریننده یار منست
* سر اختر اندر کنار منست
شعر کامل
فردوسی