جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 105

1. کیست آن مَهْ که درآمد ز در خلوت ما

2. که شد از عکس رُخش نور همه ظلمت ما

3. آفتابیست درخشنده که از طلعت او

4. رفت بر چرخ برین کوکبۀ دولت ما

5. می سرشتیم گل محنت از آب مژه شکر

6. که برآمد گُلِ راحت ز گِل محنت ما

7. جان زكف رفت چه سازیم نثار قدمش

8. که پس از مرگ خرامد به سرِ تربت ما

9. سگِ او خواند رقیب از سرِ خواری ما را

10. این لقب در دو جهان بس سبب عزّت ما

11. جان فشاندیم به خاک قدمش لیک چه سود

12. که نیفتاد قبول کرمش خدمت ما

13. غایت همّت ما وصل وی آمد جامی

14. همّتی دار که کاری بکند همّت ما


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* نباید روشنی بردن به شب زین پس که بی آتش
* ز لاله دشت پر شمعست و از گل باغ پر شعله
شعر کامل
فرخی سیستانی
* قرب نیکان را نمی باشد سرایت در بدان
* کز شکر شیرین نگردد چون بود بادام تلخ
شعر کامل
صائب تبریزی
* چو گل هر دم به بویت جامه در تن
* کنم چاک از گریبان تا به دامن
شعر کامل
حافظ