جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 1059

1. خوشم که رو به ملاقات یارِ خود دارم

2. امیدِ مرهم جانِ نگار خود دارم

3. یکیست شهر من و شهریار من و امروز

4. هوای شهر خود و شهریار خود دارم

5. هزار بار شد از خون دل و کنارم پُر

6. که کام خویش کنون در کنار خود دارم

7. بهار عیش مرا تازه ساخت بار دگر

8. نمی که بر مژه اشکبار خود دارم

9. مرا چو شمع نباشد به غیر سوز و گداز

10. تمتّعی که ز شب های تارِ خود دارم

11. گذشت عهد جوانی به کار عشق و هنوز

12. اگرچه پیر شدم رو به کار خود دارم

13. مگو که توبه زمی اختیار کن جامی

14. من آن نیم که به کف اختیار خود دارم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* آتش زهد و ریا خرمن دین خواهد سوخت
* حافظ این خرقه پشمینه بینداز و برو
شعر کامل
حافظ
* گر بهم می‌زدم امشب مژهٔ پر نم را
* آب می‌برد به یک چشم زدن عالم را
شعر کامل
محتشم کاشانی
* هر چه رفت از عمر، یاد آن به نیکی می کنند
* چهره امروز در آیینه فردا خوش است
شعر کامل
صائب تبریزی