جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 1060

1. هر شبی کز ماه مهرافروز خود یاد آورم

2. از فغان و ناله شهری را به فریاد آورم

3. شیوۀ شیرین اگر اینست كان بدخوی راست

4. در جهان من نیز روزی رسم فرهاد آورم

5. من چو نتوانم کز اول مرغ دل دارم نگاہ

6. کی توانم کین زمان از دام صیاد آورم

7. بندۀ آن قامتم چون آب از آن گر در چمن

8. سر دهندم ره به پای سرو آزاد آورم

9. خانه ام بی او غم آباد است وای من چو شب

10. از دَرِ او رو به کنج این غم آباد آورم

11. خواهم از حسنت بگویم آشکارا نکته ای

12. مایۀ عشرت سوی دل های ناشاد آورم

13. باز گوید غیرت عشقم که جامی لب ببند

14. ورنه بر جانت ز غم صد تیغ بیداد آورم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* در پرده حجاز بگو خوش ترانه‌ای
* من هدهدم صفیر سلیمانم آرزوست
شعر کامل
مولوی
* دلت به وصل گل ای بلبل صبا خوش باد
* که در چمن همه گلبانگ عاشقانه توست
شعر کامل
حافظ
* بر سر بالین طبیب از نالهٔ من زار شد
* از برای صحت من آمد و بیمار شد
شعر کامل
هلالی جغتایی