غزل شمارۀ 1092
1. بنشین دمی که پیش رُخت زارییی کنم
2. باطرّۀ تو شرح گرفتارییی کنم
3. دل را که از کدورت ایّام بی صفاست
4. از نورِ طلعت تو صفا کارییی کنم
5. دارم هوای قد تو و بر یاد قد تست
6. گر سرو را به باغ هوادارییی کنم
7. تا دیده ام که پرسش بیمار می کنی
8. هردم زنو بهانۀ بیمارییی کنم
9. ارزد هزار نافۀ چین تارِ زلف تو
10. آن دستگاه کو که خریدارییی کنم
11. دشوار باشد از تو مرا صبر یک نفس
12. هرچند صبر بر همه دشوارییی کنم
13. من جامی ام به نادره گفتن مثل دمی
14. شو مستمع که نادره گفتارییی کنم
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده