جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 1104

1. کی بود کی که ازین سوز درون باز رهم

2. یا ازین درد و غم روزفرون باز رهم

3. چند طعن خرد ای عشق، خدا را مددی

4. شاید از دردِ سر او به جنون باز رهم

5. ذکر زلفش به فسانه نرود از سرِ من

6. این نه ماریست که از وی به فسون باز رهم

7. این همه عشوه و دستان که ترا می بینم

8. چه کنم یارب و از دست تو چون باز رهم

9. باش دمساز منِ دلشده ای بختِ بلند

10. تازناسازی این بختِ نگون باز رهم

11. بر دل من بنه ای مرهم دلها دستی

12. تا ز دردِ دل بی صبر و سکون باز رهم

13. جامیا جرعه ای از جام فنا می خواهم

14. تا بدین شربت ازین خوردن خون باز رهم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* زردرویی می کشم چون نی ز همراهان خویش
* من که از ذوق سفر هرگز کمر نگشاده ام
شعر کامل
صائب تبریزی
* هر دم چو تاک بار درختی نمی شویم
* چون سرو بسته ایم به دل بار خویش را
شعر کامل
صائب تبریزی
* پیش صدر مصطفی بین هم بلال و هم صهیب
* این چو عود آن چون شکر در عود سوزان آمده
شعر کامل
خاقانی