جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 1124

1. ز سجده ای که نباشد در ابرویت رویم

2. به پیشت از خوی خجلت جبين همی شویم

3. چنان ز مهر تو پُر شد دلم که می تابد

4. هلالِ نور ز هر استخوان پهلویم

5. ز ميل ابروی تو دست داشتم چه کنم

6. نمی رسد به کمان تو زور بازویم

7. شبی که بی تو به زانو نهاده رو گریم

8. به یک دو دم گذرد سیل خون ز زانویم

9. بر آستان تو می ایستم به قصد نماز

10. سجود خاک درت را بهانه می جویم

11. بسان نقطه منم در میان بی سر و پای

12. گرفته دایرۀ عشق تو زهر سویم

13. ز جام عشق غزالی چو جامی ام شده مست

14. نه بر عبث غزلِ عاشقانه می گویم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* یار باید که هر چه یار کند
* بر مراد خود اختیار کند
شعر کامل
سعدی
* که ای بلندنظر شاهباز سدره نشین
* نشیمن تو نه این کنج محنت آبادست
شعر کامل
حافظ
* شمع جانم را بکشت آن بی‌وفا
* جای دیگر روشنایی می‌کند
شعر کامل
سعدی