جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 1123

1. شدم به باغ که کنج فراغتی جویم

2. غمت ز پردۀ دل خیمه زد به پهلویم

3. شدم چو آینه صافی ز شست و شوی سرشک

4. بدین بهانه چه باشد که بنگری سویم

5. اگرچه روی به رویم نمی نهی باری

6. فتد ز روی تو یکبار عکس بر رویم

7. سرشک من نه ز خون سرخ شد که بی رویت

8. خيال لاله و گُلزار دیده می شویم

9. ز هول فرقت تو موی من سفید شود

10. اگر نه دودِ دل آید ز بیخ هر مویم

11. پس از وفات چو باران رحمت ار برسی

12. به خاک من ز زمین همچو سبزه بر رویم

13. مگو که از قد و زلفم سخن مگو جامی

14. که هرچه هست کج و راست از تو می گویم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* یوسف گمگشته بازآید به کنعان غم مخور
* کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور
شعر کامل
حافظ
* ز راه خاکساری کسب عزت کرده ام صائب
* که چون خورشید هم بالای سر، هم زیر پا باشم
شعر کامل
صائب تبریزی
* فتنه برانگیخت دل خون شهان ریخت دل
* با همه آمیخت دل گر چه جدا می‌رود
شعر کامل
مولوی