جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 1140

1. چارۀ عشق تو صبرست ندانم چه کنم

2. گر توانم بکنم ور نتوانم چه کنم

3. کار من بی رخ تو غیر شکیبایی نیست

4. گر معاذالله ازین کار بمانم چه کنم

5. عشق مستولی و از من تو چنین مستغنی

6. قصّۀ مشکل خود پیش که خوانم چه کنم

7. چند گویی که مرا نام مبر پیش کسان

8. غیر نام تو نیاید به زبانم چه کنم

9. بی تو دل خون بود و دیدۀ پرخون گریان

10. اگر از دیده و دل خون نفشانم چه کنم

11. شد پر از خون دل من غنچه صفت بی رخ تو

12. جامه بر خویش چو گل گر ندرانم چه کنم

13. گفته ای مردگی خود مطلب جامی بیش

14. بی تو از زندگیِ خویش به جانم چه کنم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* سخنوران ز سخن پیش تو فرو مانند
* چنان کسیکه به پیمانه خورده باشد بنگ
شعر کامل
فرخی سیستانی
* پرستنده آز و جویای کین
* بگیتی ز کس نشنود آفرین
شعر کامل
فردوسی
* بی حاصلی نگر که شماریم مغتنم
* از زندگانی آنچه به خواب گران گذشت
شعر کامل
صائب تبریزی