غزل شمارۀ 1141
1. یار نی روی به گلشن چه کنم
2. جلوۀ سوری و سوسن چه کنم
3. منظر دیدۀ روشن رخ اوست
4. بی رُخش دیدۀ روشن چه کنم
5. شب چو در نایدم آن ماه ز در
6. پرتو ماه ز روزن چه کنم
7. چاک دل دوخته نی ز اشک و مژه
8. این همه رشته و سوزن چه کنم
9. گفتم آمد به لبم جان ز غمت
10. گفت عاشق تو شدی من چه کنم
11. گفتم از هجر به تیغم برهان
12. گفت خونِ تو به گردن چه کنم
13. فن من عاشقی آمد جامی
14. صرف اوقات به هر فن چه کنم
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده